نه اینکه ما فراموشی گرفته باشیم یا زنگ حافظهمان خراب شده باشد، نه. ایراد از فرستنده است وگرنه گیرندهها هنوز کار میکنند.
حالا اگر تله تئاترها و برنامههای تئاتری هم به مدد علاقه شخصی مدیریتهای وقت برخی شبکهها تولید و پخش شود، آنقدر بیبرنامه و نامنظم و گاه بیکیفیت است که نه تنها علاقهمند جدید و علاقه جدی را پرورش نمیدهد بلکه همان مخاطبان بالقوه اش را هم از دست داده است.
تله تئاترها تعریفی در رسانه دارند و سازندگانش و مدیران برای پخشش حد اقلهایی را رعایت میکنند.
اما وقتی پای حرف به برنامههای ترکیبی درباره تئاتر کشیده میشود ،یا برنامهای نمیبینیم که حرفی را پیش بکشد یا برنامهها آنقدر از روزگار امروز تئاتر ما دورند یا حرفها آنقدر تکراری و شعاری است که از خیرش میگذریم، تا به خودمان و بقیه ثابت کنیم که تئاتر در رسانه ملی جایگاهی ندارد.
البته همین جا داخل پرانتز میگوییم که گاهی برنامههایی روی آنتن میروند که این کلیت حرف ما را به تنهایی نقض میکند. هرچند با یک گل بهار نمیشود اما به هرحال وجود این نوع برنامهها غنیمت است.
مثل برنامهای که با دعوت صاحبنظران تئاتر (کسانی مثل دکتر سرسنگی،آتیلا پسیانی، نادر برهانی مرند، حسین پارسایی و...) و گفتوگو پیرامون ساختار مدیریتی و سخت افزاری تئاتر امروز ایران و همین طور صحبت درباره سبک ها و شیوههای اجرایی و خود هنرمندان تئاتر، سعی میکند این هنر و هنرمندان این رشته و همین طور ضعفها و قوتهای مدیریتی آن را در کشور تا جایی که رسانه امکانش را میدهدبشناساند و مسائلش را به بحث بگذارد.
اما باز هم ساعت دیر هنگام پخش برنامه نشان از بیحوصلگی مدیریت رسانه نسبت به برنامههای تئاتری دارد.
شما را به نمونه دیگری ارجاع میدهیم؛ تله تئاترهای خارجی که برای پخش دوبله شدهاند و چند وقتی است پخش میشوند. این تله تئاترها گرچه گاه اجراهای مشهوری در دنیای تئاتر هستند و دیدنشان برای مخاطب تئاتر فرصتی کم نظیر است اما چیزی حدود 20 سال برای پخش آنها دیر کردهایم.
و به این اضافه کنید که با پخش اینگونه آثار تئاتری تلویزیونی کمکی به هنرمندان تئاتر کشورمان که سالنهای زیادی برای اجراهای صحنهای ندارند و شاید به تلویزیون و تولید تله تئاتر بهعنوان شاخه دیگر فعالیتهایشان نگاه میکنند، نمیکند.
نکته دیگر این است که گرچه شبکه 4 شبکه فرهیخته ای است و تئاتر هم هنر فرهیختهای اما چرا باید فرهیختگیها تنها به شبکه 4 محدود شود؟ شبکهای که مخاطب عام ندارد.
چرا شبکههایی مانند 3 یا حتی 5 بهطور جدی به مقوله تولید تله تئاتر نمیپردازند و سهم تئاتریها را از کنداکتور پخششان نمیدهند؟
دوستی به طنز میگفت که اگر شبکههای تلویزیونی بسیج شوند تا فرهنگ رفتن به سالنهای تئاتر را در بین مردم جا بیاندازند و شمار زیادی علاقهمند جدید پرورش دهند، آن بندگان خدا کجا بروند تئاتر صحنهای ببینند؟ مگر کل صندلیهای روزانه سالنهای تئاتر ما چقدر است؟
اما حقیقت تلخ این است که همین صندلیهای محدود هم در طول سال با تماشاگرانی ثابت و اکثرا اهالی تئاتر پر میشود و اتفاقا شاید میزان تقاضاهای محدود است که مسئولین را به فکر جدی برای ساخت سالنهای جدید نمیاندازد.
و واقعیت آن است که گرچه تئاتر و تله تئاتر از یک خانوادهاند و ریشههای مشترکی دارند اما میتواند مخاطبان کاملا متفاوتی داشته باشد. اما انگار همه چیز دست به دست هم دادهاند تا تئاتر همچنان کم تقاضا بماند.